نتایج جستجوی عبارت «سرافراز محمدرضا زردشت خازن طاهری علی حداد بهرام زردشت رضا کردگاری آقای جعفر امین پور آقای بناکار آقای ماهوتی آقای موسوی سرهنگ کرمانی شب عملیات ثامن الائمه(ع) اعزام از نی ریز به اهواز استقرار در هتل آبادان کمبود مواد غذایی و استفاده از نان خشک» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
به یاد شهیدان سید مهدی افسر و علی اصغر سرافراز و محسن پرهوده و حسین منوری
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار آقاي محمد معاني »
برتارک شهرشهادت افــسر آمد       گنج  شهادت را  نـکوتر گـوهر آمد                بر سرفرازی سرفراز دیگرآمد نخل ‌شهــادت ‌را ثمرچون ‌شکر آمد   فر هنگ ما را افتخاری دیگر آمد علم وادب شد سوگوار ای با کمالان   آری مدارس غــم سراو درس نالان   فضل‌ وهنر ماتم‌نشیــن‌نیکو خصالان          خـون‌می‌چکد ازسیـنه‌های‌ نو نهالان   بر سینه دانش پژوهان  نشتر آمد دیگر دبیرستان ندارد رهنمایی               کـو  آن  خـدایی مـرد  بـاغ  آشنایی   کـو آن مـــعـلم متقی مرد خدایی            ای نورجان‌ای‌ افسر دلــها کـــجایی    از  داغ تو برسینه  ما اخگر آمد شد لشکر المهدی عزادار سرافراز                             ...
شهدا سال ۶۶ -وصیتنامه شهید علی اکبر سرافراز
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد علي اکبر سرافراز »
بسم‌الله الرحمن الرحیم ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاءٌ عند ربهم یرزقون. مپندارید آنان که درراه خدا کشته شدند، مرده‌اند؛ بلکه آن‌ها زنده‌اند و در نزد پروردگارشان روزی می‌خورند. شب جمعه است، شب رحمت خداوند بر بندگانش، آن‌هم نزدیک ماه رجب، یعنی ماه مولا علی (ع). خدایا! تو را به عظمت این شب قسم می‌دهم. خدایا! تو را به بزرگی این ماه و به آبروی علی (ع) قسمت می‌دهم که در این موقع حساس و مقدس، گناهان مرا...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید محمد حسین منوری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
قلم را جوهری از عشق باید باشد تا بتواند گوشه‌ای از سرگذشت نورانی شهیدانی را بنویسد که از سوختن و خاکستر شدن، پروایی نداشتند. از آنانی بگوید که جز سودای عشق در سر آن‌ها نبود. از سلسله آن به خون نشستگان، محمدحسین منوری بود که ۱۳۴۰/۳/۲۴ در خانواده‌ای مذهبی و مؤمن به اصول مبین اسلام، در شهرستان نی‌ریز پا به عرصه وجود نهاد. خانواده منوری که خود ازلحاظ مبانی اعتقادی و مذهبی و عمل به شعائر اسلامی سرآمد...
بهداری رزمی در عملیات کربلای پنج
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات کربلاي پنج »
آقای دکتر حمید رضا جمشیدی که در طول جنگ، معاونت بهداری رزمی را بعهده داشته است. در مورد تدابیر درمانی و اورژانسی مجروحین عملیات کربلای 5 می‌گوید: در منطقه عملیاتی کربلای 5، دو بیمارستان صحرایی راه‌اندازی شد‌. یکی ازپل‌های مهم عقبه، که ما را به ایستگاه راه آهن وصل می‌کرد توسط عراق بمباران شد‌ و ما قادر نبودیم مجروحان را بوسیله قطار اعزام کنیم‌. ناچار شدیم مجروحان را در اهواز نگهداریم. بطوریکه در یک روز15000 مجروح در شهر اهواز...
مراحل عملیات و یگان های عمل کننده در عملیات بیت المقدس
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات بيت المقدس »
با توجه به وسعت زیاد منطقه عملیاتی و حضور نیروهای انبوه پیاده و مکانیزه دشمن در این منطقه، عملیات در چهار مرحله به شرح ذیل انجام شد: مرحله اول این مرحله از عملیات، رأس ساعت ۳۰ دقیقه بامداد ۱۳۶۱/۲/۹ و با شرکت یکان‌هایی همچون تیپ بیت‌المقدس، تیپ ۴۱ ثارالله، تیپ ۸ نجف اشرف، تیپ ۷ ولی‌عصر (عج)‌، تیپ ۴۶ فجر، تیپ ۲۲ بدر، تیپ ۲۷ محمد رسول‌الله، لشکر ۲۱ حمزه، تیپ ۴۶ و تیپ ۲۲‌، انجام شد. مرحله دوم این مرحله در...
حال و هوای معنوی رزمندگان در عملیات کربلای پنج
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات کربلاي پنج »
آقای علی اکبر همتایی در مورد حال و هوای معنوی رزمندگان گردان کمیل در این عملیات می‌گوید(1-HAMTAYEE-14) حالات معنوی بچه‌ها قابل توصیف نیست‌، صبح عملیات بچه‌ها شروع به خواندن زیارت عاشورا کردند. زیارت عاشورا هم با حالتی ساده خوانده می شد‌، همه گریه می کردند و اشک می‌ریختند. بطوریکه وقتی زیارت تمام شد و خواستیم صبحانه بخوریم بچه‌ها می‌گفتند: امشب فلانی‌، فلانی و‌... شهید می‌شوند‌، همینطور هم شد‌، همان بچه‌هایی که با سوز و گداز زیارت می‌خواندند، همه شهید...
حال و هوای معنوی بچه ها در عملیات والفجر یک
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر يک »
آقای حسن مروی حال و هوای معنوی بچه‌ها در شب عملیات را چنین توصیف می‌نماید‌: قبل از شروع عملیات، حالت روحانی قشنگی در فضای ‌کانال ‌ مادر ایجاد شده بود. ‌هر کسی در گوشه‌ای با خدای خود خلوت کرده و اوقاتش را با ‌‌گریه و استغفار سپری می‌کرد. گروهی خالصانه از خدا می‌خواستند تا لذت شربت شهادت را به آنها بچشاند و گروهی برای حلال بودی به سراغ همرزمان خود رفته و با آنها به درددل می‌پرداختند. شهید ‌...
گیر کردن استخوان درگلو
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
زمانیکه گردان کمیل در پایگاه پنجم شکاری مستقر بود. یک شب شام یخنی بود. با عده ای از بچه‌های گردان از جمله شهید علی طاهری سر سفره در حال صرف شام بودیم‌. در همین بین دیدیم که شهید علی طاهری با اشاره می‌گوید: که استخوان در گلویش گیر کرده است. هر چه به پشت او زدیم‌، استخوان بیرون نیامد. ناچار او را به اورژانس بردیم. اورژانس هم نتوانست کاری انجام دهد و دکترا گفتند: باید به اهواز اعزامش...
شهدا سال ۶۸ به بعد -زندگینامه شهید صمد دانش پور
دانشنامه دفاع مقدس » شهداي پس از جنگ - از سال ۱۳۶۸ به بعد »
صمد دانش پور در ۱۳۴۸/۱۱/۲۰ در روستای چاه‌سوارآغا در خانواده‌ای متدین و علاقه‌مند به اسلام دیده به جهان گشود و باگذشت زمان چشم‌وچراغ خانواده و فامیل گشت. این مشعل فروزان پس از طی دوران خردسالی راهی مدرسه شد. از همان ابتدای ورود به مدرسه تا پایان دوره ابتدایی از استعداد و هوشی سرشار برخوردار بود. دوره راهنمایی را در حالی سپری کرد که جزء دانش‌آموزان ممتاز و با کارنامه‌ای درخشان جهت ادامه تحصیل و کسب علم و معرفت...
جریان کشتی به گل نشسته
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
یک کشتی متعلق به کشور چین، در اوایل جنگ در دهانه اروند‌، در زمان شروع جنگ‌، مورد اصابت قرار گرفته‌ و همانجا هم به گل می‌نشیند.‌ بار این کشتی ‌"‌جو‌" بود. عراقیها در طی جنگ در برخی اوقات به عنوان سنگر کمین از آن استفاده می‌کردند. آقای کاظم رضایی پس از شرح جریان شهادت شهید سرافراز می‌گوید‌:(1-REZAYEE-9) وقتی ما کنار اروند رسیدیم. دو نفر از بچه‌های کازرون گفتند ما می خواهیم به عقب برویم. من هرچه گفتم نمی توانید...